وقتی بهم گفت از 5سال پیش که اومده اصفهان یه هزاری از باباش نگرفته و تمام این مدت و اکنون خودش بوده و خودش چه مخارج دانشگاه چه پس انداز کوچیک برا جهیزیه، بیشتر از ناراحتیم برای اون، از خودم ناراحت بودم که کاش بیشترر حواسم بهش بود اصلن وقتی خوب فکر میکنم من تو این 5سال تمام حواسم رفته بود. من واااقعا یه مرده به تمام معنا بودم که مدت خیلی کمیه زنده شده وقتی فکر میکنم به این 5سال بیشتر از همیشه میفهمم چقدرر قطع بودم با همه جا اونم آرزویی که تمام حرکت و حرف و لبخندش با دادن انرژی و حال خوب به بقیه بود. بد جوری تو غار خودم بودم خوشحالم که بیرونم کردی و هرچی شکرشو بجا بیارم کم آوردم. امسال پاییز بعد 5سال یا شایدم 7سال، برگشتن آرزوی قبلی به وجودم رو حس کردم. یادگاریش تو مخزن نوشته های قبلی که پنهانشون کردم هست. که نوشته بودم یعنی میشه آرزوی قبلی برگرده به وجودم؟ من ممنونتم. نه ممنون خیییلی کمه. خیییلی کمه قول میدم با تمام وجودم قول میدم خوب باشم و حال جهان رو یه کوچولو بهتر کنم. قول میدم نوری که تو به قلبم برگردوندی رو خیلی مراقبش باشم. خیییلی کمکم کن که این کار به تنهایی از عهده من برنمیاد.

گاهی واقعا فکر میکنم همش یه خواااب بوده. هنوزم باورم نمیشه این قطعی هاباورم نمیشه این چاه عجیب که میدونم چه رحمتایی رو ازم  دور کرد اما تو خیییلی بزرگتر و خوبتر از این حرفا بودی که.

میگم و هر روز و هر روز میگم منو ببخش به خاطر زندگی که نکردم تو این سال ها به خاطر کارای خوب بیشتری که میشد انجام داد و من فلج شده بودم. فلج روحی. به خاطر هم و همه چی که کمی و گناه و تقصیر منه و خیلی وقتا حالیم نیست که اشتباهه.

ممنوون و ممنون که  به حال خودم نذاشتی و هر دفعه یه نشونه دادی. ممنوون و ممنون که میبخشی و اجازه میدی امیدوار باشم. ممنون و ممنون که میذاری باهات حرف بزنم. ممنون و ممنون که اینقدرررر super ego قوی تو وجود من هس.  ممنون که خدا و معبود منی.

.

.

تصمیم گرفته بودم به عنوان کادو یکی از وسایل مهم جهیزیه رو براش بخرم و دلم با تمااام وجود میخواست که اونقدری پول داشتنم که هرچی میخواست رو بتونم بخرم. یهو به ذهنم اومد اون گروه خیری که با هزینه خیلی کم تمام وسایل لازم  جهیزیه عروس را با نامه معتبر معرفی فراهم میکنند،بهش معرفی کنم ادرس و تلفن رو براش فرستادم یه عاالم خوشحال شد و تشکر کرد.

دیروز استوری کرده بود که کس در همه آفاق به دلتنگی من نیس پیغام دادم چطوری خانووم نبینم دلتنگ باشی. یه کم که احوالپرس کردیم گفتم زنگ زدی اون آدرسی که گفتم؟ مکثی کرد و هی  در حال نوشتن   گف شاید شوکه شی "ولی. همین جمله کافی بود که شوکه شم و بدونم چه خبره. "ولی میخوام جدا شم

ممنون ,تمام ,خیلی ,5سال ,خاطر ,میدم ,باورم نمیشه ,آرزوی قبلی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ و فیلم آلفا موزیک | دانلود آهنگ جدید فوتبالی شرکت بازرگانی فیروزه - خط تولید جستاری بر کتاب هایی که می خوانیم. پورتال جامع صبا